۲۹ دی ۱۳۸۶

باش تا بينی...



باش تا بينی تو شيخ شهر را ،داغ ننگ جاودان اندر جبين...



من نمی دانم بايد درست از کجا شروع کنم و به کجا برسم.هنوز هم با گذشت چندين روز،از شوک بيرون نيامده ام.من هيچ وقت در يک سلول 2*3 که تمام ديوار هايش قرمز است و به جز يک لامپ قرمز رنگ و پنجره ای کوچک رو به راهرو چيز ديگری ندارد،زندانی نبوده ام.من نمی دانم انفرادی يعنی چه.من نمی دانم اين چه حسی دارد که نيمه شب وقتی روی زمين سرد سلول تازه پلک هايت روی هم افتاده از خستگی،با سر و صدا وارد شوند و برای بازجويی احضارت کنند.من هيچ وقت با چشم بسته،رو به ديوار بازجويی نشده ام.من هيچ وقت هنگام بازجويی تهديد نشده ام،ناسزا نشنيده ام،سيلی نخورده ام...


تلخی های زندگی ام حد اکثر،دعوا های سياسی،فلسفی ام با خانواده بوده است.مدام از صبح تا شب فقط سرکوفت خورده ام از غريبه و آشنا که :نکن!نگو!نفهم!!!ا من که کاری نمی کردم.و تازه اين حرف ها هم هرچند در طول زمان آزار دهنده و گاهی ديوانه کننده اند،اما هيچ کدام به تلخی حرف های باز جو ها نيستند.


نه من هيچ سختی در زندگی ام نکشيده ام که بدانم دوستان در بندم اکنون چه حسی دارند.می توانم ساعت ها و ساعت ها به نبودنشان و به سختی هايشان فکر کنم،اما يک ثانيه از رنجشان را نمی توانم بفهمم.


سروش زندان است.چرا؟ به جرم نگران بودن برای دوستان در بندش...به جرم هم دردی با خانواده های دانشجويان در بند...به جرم عمل کردن به وظيفه ی انسانی اش!کاری که شايد اگر روزی همه ی ما از خواب خرگوشی مان بيدار شويم بايد انجام دهيم.اما امان از محافظه کاری های نحسی که تاريک ترين روزنه های زندگی مان را هم پر کرده اند.


من شاعرم.سياست مدار و فيلسوف و جامعه شناس نيستم.اما برای لمس خيلی چيز ها،فقط کافی است کمی انسان باشيم.کمی خود خواهی ها يمان را کنار بگذاريم و کمی با وجدان خودمان صادق باشيم.برای دفاع از آزادی بيان و انديشه برای حمايت از زندانيان در بند ،برای لمس نابرابری ها و ظلم،نيازی نيست که انسان خاصی باشيم ،مهم اين است که انسان باشيم.مدت هاست که بيانيه ای در حمايت از دانشجويان دربند تنظيم شده است که افراد معروف و غير معروف بسياری آن را امضا کرده اند.شايد امضای اين بيانيه ،کم ترين کاری است که می توانيم برای فردای آزاد کشورمان انجام دهيم.آدرس وبسايت حمايت از دانشجويان را لينک می کنم و اميد وارم شما هم سری بزنيد...


و پايان کلام هم اين که کمر بند هايمان را محکم ببنديم که شمارش معکوس آغاز شده است...



لينک: 13 آذر


عکس:سروش ثابت(يکی از دانشجويان در بند.)

هیچ نظری موجود نیست: