۲۶ اسفند ۱۳۸۶

نامه ٥ نفر از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب آزاد شده از زندان

نيروهای وزارت اطلاعات ايران که کنترل بند 209 زندان اوين را در دست دارند در ادامه اجرای انواع روشهای غير انسانی خود به منظور سرکوب جنبشهای آزاديخواهانه و برابری طالبانه ، به روشهايی روی آورده اند که به گفته مطلعين شباهت نزديکی به روشهای دو دهه اول حيات جمهوری اسلامی دارد.بعد از بازداشت سری دوم دانشجويان آزادی خواه و برابری طلب ، نيروهای وزارت اطلاعات برای گرفتن زهر چشم از زندانيان تازه وارد و به منظور تحقير آنان اقدام به برپايی جشن تولد برای يکی از دانشجويان می کنند و همه دانشجويان چپ را مجبور به شرکت در اين نمايش می کنند.در ميانه اين مراسم و در حالی که دانشجويان سعی داشته اند مخفيانه و با نجوا از حال و روز هم مطلع شوند بهروز کريمی زاده و پيمان پيران دو تن از برجسته ترين نيروهای چپ دانشجويی با چشم بند به ميان جمع آورده می شوند. با برداشته شدن چشمبند و مشخص شدن چهره اين دو زندانی سياسی موجی از بهت و غم همگان را فرا می گيرد. اوضاع ظاهری و وضعيت جسمانی اين دو نفر به قدری رقت اگيز و اسفبار بوده است که تعدادی از دانشجويان بازداشت شده بی اختيار گريه کرده اند. به گفته يکی از دانشجويان دانشگاه تهران هنگامی يکی از دانشجويان زندانی که سعی داشته است در گوش بهروز کريمی زاده به نجوا مطلبی را بيان کند با خنده ی تلخ اين فعال دانشجويی روبه رو شده و رو به دانشجوی زمزمه کننده بيان کرده است که قادر به شنيدن نيست و اگر مطلبی دارد در گوش راست وی گفته شود.دستهای بهروز کريمی زاده تا آنجا که از آستين بيرون بوده مملو از اثر خاموش کردن سيگار بر بدن بوده است و اين صحنه وقتی کامل می شود که دانشجويان زندانی متوجه نوع راه رفتن پيمان پيران شده اند.پيمان پيران تقريبا به جای راه رفتن بر روی زمين می خزيده است و به جای بلند کردن پاها در هنگام گام برداشتن به هر دو پای خود را بر روی زمين می کشيده است. در ميانه اين به اصلاح جشن تولد پيمان پيران به يکی از دانشجويان دانشگاه علامه گفته است که کف و مچ هر دو پايش بر اثر ضربات کابل مجروح شده است.متاسفانه به دليل رعب و وحشت حاصل از فشارهای دهشتناک نيروهای امنيتی ايران بر دانشجويانی که در روزهای گذشته آزاد شده اند هيچ يک از اين دانشجويان حاضر به انجام مصاحبه و يا مطرح کردن کامل آنچه که بر آنان رفته است نيست و حتی محکم ترين اين دانشجويان در جواب هر سوال از وضعيت زندان و نوع شکنجه ها تنها به گريه کردن اکتفا می کنند. خبر وضعيت بهروز کريمی زاده و پيمان پيران مربوط به 20 روز پيش بوده و هنگامی مطرح می شود که دو تن از دانشجويان در جلسه ای خصوصی با گريه و نفسهای بريده شده آن را به زبان می آورند و پس از پيگيری شديد تنی چند از حاضران در جلسه و تاييد شدن خبر از سوی حاضران در جشن تولد وزارت اطلاعات اکنون به صورت عمومی منتشر می شود. اما متاسفانه اين تنها گوشه کوچکی و ناچيز از يک واقعيت تراژيک و تکان دهنده است که شاهدان عينی آن از زير بار بيان تمام آن شانه خالی می کنند.از تمامی آزاديخواهان و برابری طلبان جهان درخواست می کنيم نسبت به رفتارهای مغاير با حقوق بشر رژيم جمهوری اسلامی سکوت نکرده و برای آزادی تمامی زندانيان عقيده و بيان که در زندانهای جمهوری اسلامی تحت رفتارهای غير انسانی به سر می برند تلاش کنند., امضاء کتبی ٥ نفر از دانشجويان آزاديخواه و برابری طلب محفوظ است ,

۲۲ اسفند ۱۳۸۶

عشق ِ ممنوع!

روی بستری از چوب،
مسيح
معصوم
افتاده بود
زير نگاه هايی که با قطره های تنم،
باران می چکيدند
روی برهنگی هايش!
نگاهم کرد،
خنديد،
گريستم!
خنده هايش زيباست.
پس چرا دنيا مثل نگاه او نيست،
تا برايش بميرم؟
مريم که همسر نمی خواهد
مسيح فرزند خداست
که در بسترم
برهنه می غلطد.
مسيح فرزند خداست که بوی بخور را دوست دارد
و خنده های مرا دوست دارد
و انگشت هايش که خون می پاشند
در آسمان سرخ هر غروب،
بهای عشق بی اندازه ای است
با زخم بوسه های ممنوع من
روی دست ها،
پاها،
و قلب کوچکش!

۱۹ اسفند ۱۳۸۶

دستگیری های جدید در شیراز

امروز یکشنبه قرار بود بزرگداشت ملی شدن صنعت نفت با حضور داوود هرمیداس باوند، عبدالعلی بازرگان و یوسفی اشکوری در تالار صدرا و سینای علوم پزشکی برگزار شود، این جلسه دقایقی پیش از شروع آن توسط ماموران امنیتی لغو شد و پلیس ضد شورش با مستقر شدن با تالار سینا و صدرا را محاصره خود درآورده و با باتوم دانشجویان را ضرب و شتم کرد. در این جریان چندین نفر از جمله مسعود خیراتی و علی رحمانی بازداشت شده اند. از اسامی سایر بازداشت شدگان و وضعیت آنها هنوز خبری در دست نیست.
این جلسه قرار بود ساعت 15:30 برگزار شود ولی مامورین امنیتی و پلیس ضد شورش با مستقر شدن در جلوی تالار از ساعت 14:30 اقدام به ضرب و شتم و متفرق کردن دانشجویان کردند. گزارش ها حاکی از این است که عده ای از دانشجویان توانسته اند از طریق خیابان نشاط فرار کنند و خود را به دانشگاه علوم پزشکی برسانند. عده ی دیگری از این دانشجویان نیز به دانشگاه شیراز رفته و به صف تجمع کنندگان آن دانشگاه پیوسته اند.
در همین حال امروز اعلام شده است که نماینده تام الاختیار وزارت علوم برای مذاکره با سخنگویان دانشجویانِ تجمع کننده دانشگاه شیراز به این دانشگاه آمده است و قرار است این مذاکرات از ساعت 14:30 امروز شروع شود. تجمع کنندگان نیز در محل پردیس ارم گرد آمده اند و پلارکاردها و پارچه نوشته هایی دور تا دور میدان نصب کرده اند. محتوای این پلاکاردها از این قرار است: « فرمانده پادگان این آخرین پیام است، جنبش دانشجویی آماده ی قیام است» ، « گر تیر و فتنه بارد، جنبش ادامه دارد»، « دانشجوی احضاری حمایتت می کنیم» ، « صندلی حیا کن، صادقی رو رها کن» و...
دانشجویان دانشگاه شیراز اعلام کرده اند، در صورتی که مذاکرات بی نتیجه باشد از همین امروز تجمع از سر گرفته می شود. قابل ذکر در همین لحظه نیز دانشجویان در پردیس ارم جمع شده اند اما هنوز سیستم های صوتی خود را راه اندازی نکرده اند.
سخنگویان دانشجویان اعلام کرده اند که ضرب الاجلی برای برکناری صادقی باید تعیین شود و همچنین احضارهای دانشجویان به دادسرا باید پس گرفته شود و دانشجویان حاضر در تجمع نیز باید از طرف کمیته های انضباطی احضار نشوند، در غیر این صورت تجمع به صورت نامحدود ادامه می یابد. گفتنی است صادقی ریاست دانشگاه تلاش های خود را برای تعلیق و اخراج بیش از 20 نفر از دانشجویان را آغاز کرده است.
گزارش ها از دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز حاکی از آن است که اعتصاب غذای چند دانشجوی این دانشگاه در آستانه شروع شدن است.
خبرهای تکمیلی به همراه عکس متعاقبا ارسال می شود.

و هم چنین به نقل از:
انجمن اسلامی دانشکده فنی باهنر شیراز

گفتنی است دکتر محمد مهدی احمدی(دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی شیراز) و نادر دیناری که جهت مذاکره برای آزادی دانشجویان به وزارت اطلاعات فارس مراجعه کرده بودند ،نیز توسط این نیرو دستگیر شدند.

انقلاب ...4


گناه این بود که
به خداوند گار ایشان اعتماد کرده
به پا کی اش ایمان آوردیم
شاعر
بهای حماقتت
رنجی است
که هر صبح
روی شانه های تو بیدار می شوند
و در تمام روز
بر پشت تو می خندند.
چیز ها از خدای شما دیدم:
هر چیز باعظمت
جز رحمت
هر چیز باعظمت
جز شفقت
من خشم خدایتان را
با تمام عظمتش دیدم
که با شعله های طوفان
خلق کثیری را خاموش می کند.
من قهر پروردگارتان را دیدم
که با دست های توانایش
-که به آن ها ایادی قدرت قادر مطلق میگویید-
با لذتی عجیب
مشتی از خاک ما را برداشت
و بر سر خلقی کثیر ریخت
خدایتان را دیدم که
از سرخی خون قربانیانی
که برادران من بودند
و شمایشان به مسلخ فرستادید
آن قدر خندید
که آسمان ها
چند پاره-صد پاره شد
و شعله های برق
آتشی بود که در جان ما
و نه در قلب آسمان
می تپید.
باشد تا خدای ما با شما جه کند...

۱۸ اسفند ۱۳۸۶

جان بهروز کریمی زاده در خطر است-اطلاعیه شماره حساب بانکی

قبلا اعلام کردیم که دستگاه سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار بازداشت رفیق بهروز کریمی زاده را به قرار وثیقه ٣٠٠ میلیون تبدیل کرده است. تعیین چنین وثیقه سنگینی تا کنون در تاریخ دستگاه های امنیتی حکومت بی سابقه بوده است. خانواده بهروز با اعتراض به مقدار بالای این قرار وثیقه خواهان کم کردن آن شده اند که با مخالفت مسولین روبرو شده اند.
مسولین امنیتی حکومت اعلام کرده اند که مبلغ ٣٠٠ میلیون باید حداکثر تا ١٠ روز دیگر (٢٠ اسفند برابر با ١٠ مارچ) پرداخت شود، در غیر این صورت بهروز را به بند زندانیان غیرسیاسی منتقل میکنند و دیگر نمیتوانند جان او را تضمین بکنند.
تعیین قرار وثیقه سنگین برای بهروز و بعد انتقال او به بند زندانیان غیر سیاسی و اعلام عدم امنیت جانی او از طرف خود مسولین حکومتی ،توطﺌه ای آشکار برای به خطر انداختن جان رفیق بهروز کریمی زاده است. جمهوری اسلامی مسول جان بهروز است! با شکنجه و سرکوب نتوانستند بهروز را بشکنند، نقشه های اینچنین پلیدی را برایش میکشند.
اعمال وحشیانه دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی در قبال همه رفقای دربند و بخصوص رفیق بهروز با اعتراضات جهانی روبرو شد. این توطﺌه جدید حکومت را هم باید با شکست مواجه کرد.
خانواده رفیق بهروز کریمی زاده امکان تهیه این مبلغ سنگین را به تنهایی ندارند.
جان بهروز در خطر است!
ما دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب همه شما انسان های آزادیخواه در ایران و جهان را فرامیخوانیم که به ما برای تهیه این مقدار وثیقه کمک کنید. کمک های شما را به دست خانواده رفیق بهروز خواهیم رساند.

کمکهای مالی خود را از طریق آدرس بانکی زیر به دست ما برسانید:
Name: K.H
Sort Code: 40-04-37
Account Number: 01568604
Bank: HSBC
Iban: GB 85 MIDL
BIC: GB85MIDL41K
Adress: HSBC, Muswelhill Broadway, London
ما پشتیبانی جز انسانیت و آزادیخواهی نداریم !

زنده باد بهروز کریمی زاده!
زنده باد آزادی!
زنده باد برابری!

دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های سراسر کشور
١٤ اسفند ١٣٨٦

۱۵ اسفند ۱۳۸۶

جان آدمیزاد.....!

آقای محترم
من دارم از مرگ بی گناه یک انسان
دو صد-ده انسان
در پاییز ها و زمستان های سرد
و تابستان های دور سخن می گویم.
همین که فحش نمی دهم کافی نیست؟
بس کن چه قدر یاوه می بافی
از آن نوع دمو کراسی های خاص خودت؟
-دموکراسی سکوت-
دموکراسی بره های سر به زیر عزیز.....
باور نمی کنید
که همین چند هفته پیش
در کوچه
دستی به خون یک مرد آغشته شد؟
در کوچه خون که نه
اما بوی خون که هست هنوز...
شرمت نمیشود؟؟؟
لختی به ماه نگاه کن
که رنگش از تو پریده...
و فواره هایی که مدام گریه میکنند
و می مویند....
چه قدر از مادران مویه نشین گفتیم
اما هیچ کدام مادران ما نبودند
آن ها مادران
عاشق ترین پروانه های زمین بودند
و هرگز این دست های شوم زمان نبود
که زنجیر می بافتند
این دست های آشنا
دست های پدر بود
که از همان روز های اول بابا آب داد
من نمی دانم چرا
اما همیشه:
یا نان داد
ویا سوار بر اسب
در باران می آمد
که هیچ وقت هم به ما نرسید
و باز هم نمی دانم
او چرا در سفره آزادی نمی گذاشت؟
او همیشه
چند تایی کوپن در جیبش داشت
که ثابت کند:
همه چیز
خوب و ارزان است هنوز....
و حتی جان آدمی زاد؟؟
و حتی جان آدمی زاد.......

۱۱ اسفند ۱۳۸۶

کوتاه اما شادی بخش


از لحظه ي شنيدن صداي زنگ تلفن تا اتمام مکالمه زياد طولي نکشيد

_ سلام
_ سلام، خوبي؟
_ سروش شيرازِ !
_ اِ !؟ پدرسوخته ها انداختنش عادل آباد؟
_ نه، آزاد شده، خونس
_ جدي مي گي؟
_ آره منم دارم ميرم شيراز ، کاش تو هم بودي
_ خوش بگذره.

حرف ها تمام نشده ، شماره را بي اختيار گرفته ام
بييييييييييييييييييب
بييييييييييييييييييب
بييييييييييييييييييب
_ بفرماييد؟
_ خوبي؟
_ سلام، تو خوبي؟
_ 209 خوش گذشت؟ کي آزاد شدي؟
_ تازه، يه راست اومدم شيراز
_خوبه ، چه قدر وثيقه خوردي؟ از بچه ها خبر داري؟ خوشحالم که شب عيدي رو حداقل داخل نيستي
_ بچه ها خوبن، تقريبا همه آزاد شدن ،فقط به..بهروز ...عيد...نِ ...ران...
_ سروش صدات ________


... سروش هم آزاد شد

شادباش براي آزادي ي دوباره ي سروش و همه ي دوستان آزاد شده
و اميد وار ِ رسيدن ِ بهاري سرشار از آزادي و ...
به اميد آزادي ي ِ هر چه سريع تر رفيق بهروز