۶ دی ۱۳۸۶

-برادر من شما با عوامل بيگانه در ارتباطيد!

-من؟عوامل بيگانه کجا بود؟

-خفه شو...اعتراف کن!فقط اعتراف کن!تو با عوامل بيگانه در ارتباطی!

-ولی من...

-زر نزن بچه ....!!(****)اعتراف کن...حالتو ميگيرم ها!

-اما من...

-اما و اگر نداره يا همين الان اعتراف می کنی يا .... و ..... و ..... ت رو جلو چشمت ميارم همين الان...

-......

-اعتراف نمی کنی؟ما اصلا به اعتراف تو نيازی نداريم بد بخت!!خودت تو وبلاگت اعتراف کردی....

-اعتراف به چی؟؟؟؟؟

-خفه شو!هرزه ی عوضی و ... و .... و ......!!تو با فرشيد در ارتباطی...کثافت آشغال....وطن فروش!!

-فرشيد؟؟کدوم فرشيد؟؟

-خودت رو به اون راه نزن فلان فلان شده!!!حالا ديگه فرشيد يادت رفت؟؟

-آقا من در تمام عمرم با هيچ فرةيدی آشنا نبودم!!

-نبودی؟نبودی؟(شترق!!!!شترق فحش!شترق سيلی و ....)اعتراف کن.

-من فرشيد نمی شناسم...

-تو فرشيد امين رو نمی شناسی؟عامل بيگانه!هرزه!!!نمی شناسی؟تو با اين لوس آنجلسی ها چه نسبتی داری؟بر انداز عوضی!الاغ!

-فرشيد امين؟؟

-خودت تو وبلاگت يه تيکه از ترانه هاش رو گذاشتی!!!بگو ببينم ديگه چيا بينتون رد و بدل شده؟؟؟ها ؟؟مواد؟حشيش؟بيانيه؟؟؟

-ولی من اصلا نمی فهمم شما چی می گيد!!!!

-اِاِاِ؟نفهم شدی حالا ديگه!وقتی می خواستی با شعر های فرشيد امين انقلاب راه بندازی که هوشت خوب کار می کرد....حالا خر شدی؟؟زود باش بگو اون رمزتون چی بود؟؟؟؟

-رمزمون؟

-خفه!!! خودت نوشته بودی!!!گفتم که ما نيازی هم به اعتراف تو نداريم!ما همه چيز رو خودمون می دونيم!!همه چيز رو....!!!همه چيز رو....

هیچ نظری موجود نیست: