۹ اردیبهشت ۱۳۸۷

تقديم به تمام کسانی که با اشتياق هر هفته سريال شهريار اين ننگ جامعه ی بشری را دنبال می کنند!تقديم به کسانی که اين بی شرافت را شاعر و حتی انسان می دانند....تقديم به شما که دوستتان داشتم!!!!!!شما که به قدر تمام زجر های ما ،بی سواديد!شما که اين قدر ساده فريب شعبده بازی های صدا و سگنما!! را می خوريد!شما که دوست نداريد فضولی مثل من،خواب خوش خرگوشی تان را پاره کند!شما که هنوز خبر هولناک را نشنيده ايد....شما که ...........................................ايد!!!!

شعر شهريار در مدح هاشمي رفسنجاني و خامنه اي

اي غريو تو ارغنون دلم
سطوت خطبه‌ات ستون دلم
خطبه‌هاي نماز جمعه تو
نقشه حمله با قشون دلم

چه فسوني است در فسانه تو
كه فسانه‌ات از او فسون دلم
با دلي لاله‌گون ترا گوشم
اي لبت لعل لاله گون دلم

چشم از نقش تو نگارين است
مي‌نگارد مگر بخون دلم
عقل من پاره مي‌كند زنجير
كه به سر مي‌زند جنون دلم

من هم از آن فن و فنون دانم
كه جنون زايد از فنون دلم
كلماتت چو تيشه فرهاد
مي‌شكافند بيستون دلم

وز مواعظ كه مي‌كني آنگاه
صبر ميزايد از سكون دلم
انقلاب من از تو اسلامي است
كه حريفي به چند و چون دلم

گوهر شب چراغ رفسنجان
اي چراغ تو رهنمون دلم
كفه‌اي هم‌تراز خامنه‌اي
در ترازوي آزمون دلم

بازوان امام آنكه دگر
بي قرين است در قرون دلم
چشم اميدي و چراغ نويد
هم شكوهي و هم شكون دلم

در ركوع و سجود خامنه‌اي
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقت قنوت او كز غيب
دست‌ها مي‌شود ستون دلم

او به يك دست و من هزاران دست
با وي افشانم از بطون دلم
عرشيان مي‌كنند صف به نماز
از درون دل و برون دلم

من بروني نيم خدا داند
كاين صلا خيزد از درون دلم
من زبان دلم ولي افسوس
بسكه بي همزبان زبون دلم

پيرم از چرخ واژگون و عليل
بشنو از بخت واژگون دلم
چون كماني خميده ايم ليكن
تيرآهي است در كمون دلم

طوطي عشقم و زبان از بر
جمله ماكان و ما يكون دلم
در ترازوي سنجشم مگذار
اي كم عشق تو فزون دلم

درس من خارج است و حاشيه نيست
كه دگر فارغ از متون دلم
دگرم بخشي از تن و جان نيست
دل به جانان رسيده چون دلم

شهريارم لسان حافظ غيب
شعر هم شاني از شئون دلم

منبع:به سوي سرنوشت، خاطرات هاشمي رفسنجاني در سال ۶۳، انتشارات دفتر نشر معارف انقلاب،بخش ضمائم

۳ نظر:

ناشناس گفت...

لعنت به همشون...
چه قيصر امين پور باشه...
چه شهريار...
چه حسن حسيني...
لعنت به همشون...

ناشناس گفت...

گوهر شب چراغ رفسنجان
:((
ریدم تو رفسنجان

ناشناس گفت...

آقای روشنفکر:
همیشه باید اتفاقات و وضعیت آدم ها رو در زمان و مکان خودش تحلیل کرد. شهریار اگر شعری هم در وصف این جانوران که نوشتی سروده، از بزرگی او کم نمی کنه. اگر ذره ای اهل مطالعه باشی و با تاریخ ادبیات و زندگی آدم ها آشنا، می دانستی که چه زجری کشید از دست رژیم جمهوری اسلامی. چرا همش می خواهید ثابت کنید که همه باید مبارز سیاسی باشند و قهرمان؟
لطفاً شعار نده و از روی بخارات معده حرف نزن.