در حالی که فرزندان سلالهی چپ مارکسیست در دخمههای تاریک حکومت مذهبی جمهوری اسلامی به مسلخ برده شدند و سرانجام بعد از هفت سال کشتار سیاه دههی شصت در شبهای ننگین سال 67 بدون محاکمه و دادگاه به حکم رهبران حکومت مذهبی در حالی که اکثرن حکم های زندان خود را به پایان برده بودند یا در روزهای آخر زندانشان به سر میبردند کشتار دست جمعی گردیدند و تا یک دهه بعد از آن هر آنچه که نام چپ واقعی و کمونیسم را بر خود داشت با شدیدترین واکنشها در هر محیطی اعم از عمومی، کارگری، دانشجویی، نشر و حتا حوزههای خصوصی و خانههای شخصی روبرو میشد تا جایی که حتا با مراسم یادبود اعدام شدگان سال 67 در بزرگترین گورستان دستهجمعی آزادی خواهان سیاسی ایران ـ خاوران ـ برخوردهای شدیدی صورت میگرفت.
حتا هم اکنون نیز بعد از سالهای به ظاهر آزاد رفرم سطحی اصلاحات درون حکومتی؛ جنبش کارگران به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میشود و حقوق مصرح قانونی کارگران در قانون کار نیمبند رژیم جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته میشود و فعالان کارگری با تهدیدها، اخراجها، بازداشتها، زندانها و شکنجههای گوناگون روبرو میشوند.
روشنفکران مستقل و نهاد آنها برای مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان ـ کانون نویسندگان ایران ـ مورد هجمههای سنگین قرار میگیرد به شکلی که در چند سال گذشته حتا امکان برگذاری نشست سالیانهی کانون هم وجود نداشته است و هنوز نه تنها خاطرهی قتل عام سیاسی روشنفکران که اوج آن در قتل های سیاسی پاییز سال 77 متبلور شد و پیش از آن به شکلی بسیار گستردهتر و بی سروصداتر صورت گرفته بود، از اذهان عموم مردم ایران پاک نشده بلکه تکلیف همان چهار مورد قتلی را نیز که رژیم جمهوری اسلامی مسئولیت آن را به عهده گرفتهبود، مشخص نشدهاست و وكیل شجاع و آزادیخواه خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای ـ دکتر ناصر زرافشان ـ که خود نیز از فعالان بنام و پایدار جنبش چپ کمونیستی ایران است در زندان به سر میبرد.
آری امروز در پی ژستهای سطحی و روبنایی و در عین حال دروغین و متقلبانهی دولت احمدینژاد نسبت به ادعای عدالتطلبی و محرومیتستیزی و تظاهر به مبارزه با امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا و تلاش برای نزدیکی به دولتهای مستقل دنیا از جمله جریانهای چپ دومکراتیک آمریکای جنوبی آنهم با توجه به مسایلی که در بالا ذکر آن رفت و در عين حال تقویت سرمایه داری دلال غیر مولد داخلي وابسته به بازار و کاهش قدرت خرید مردم و پایین آوردن توان زندگی طبقات متوسط و پایین جامعه و در موازات آن، جنجالطلبی و آشوبگری عمومی در عرصهی امنیت جهانی و تحریک جنگطلبهای راستگرای سرمایهداری به امید ایجاد فضاي حماسی و احساسی برای به دست آوردن فرصت مشابه سرکوب و کشتار یکپارچهی نیروهای آزادیخواه و مستقل داخلی و ایجاد فضای دوقطبی و قراردادن مردم و فعالان سیاسی ـ اجتماعی در وضعیت انجامشدهي میهن ـ دشمن و چشم پوشی از مطالبات بر حق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خودشان و البته در همین حال به باددادن سرمایههای ملی کشور برای جبههسازیهای ساختگی و باجدادن به شرکای ناپایدار اقتصادی مثل چین و روسیه از ترس چربیدن توان حریف مقابل خارجی و ناکام ماندن پروژهي يكسرهكردن وضعیتداخلی آنهم توسط دولتي غیردموکراتیک که در انتخابات ناسالم غیررقابتی به خیمهشبگردانی جریانهای پشت پرده با عنوان شورای نگهبان قانون اساسی که بیشتر نگران منافع جمعي محدود برای مانعتراشی اجرای همین اصول نیمبند مردمی موجود در قانون اساسی غیردموکراتیک فعلی است، به قدرت رسیدهاست؛ رادیو تلویزیون دولتی رژیم جمهوری اسلامی در پی نمایشی مضحک اقدام به پخش دفاعیات شهید بزرگ مبارز خلق های ایران، زنده یاد خسرو گلسرخی میكند و سپس با احمقانهترین روش در حالی که خود چند دقیقه پیش متن دفاعیه را پخش کردهاست مترسک بیهویتی را که در جوامع دانشگاهی نماد حماقت و نادانی است عَلَم میکند تا اندیشهی تاریخی مبارزهی طبقاتی کمونیسم را بهزعم خود نقد کند یا به تمسخر بگیرد و در کمال حماقت اعلام کند که در كمونيسم انسان، گاو، خر و بز در یک جایگاه قرار دارند و ادعا کند که آزاد مردی چون گلسرخی چیزی برای مایه نهادن از اندیشهی خود نداشتهاست و اگر هم پایداری كرده به دلیل استناد به گفتههای مذهبیاش بودهاست و این همه در حالی است که در همین خیمهشببازی مضحک تلویزیونی چند دقیقه قبل از زبان این شهید خلقی بیان شده که من در اين بيدادگاه به عنوان یک مارکسیست ـ لنینيست چنين ميگويم.
سپس از زبان همان مترسك اعلام ميشود که پویان، احمدزاده و دیگر تئوريسينهاي جنبش کمونیستی ایران سواد و دانش چندانی نداشتهاند و بیشتر تحت تاثیر جذبهي احساسی نظریه انقلابی کمونیسم بودهاند، حال آنکه تاریخ در سطح كلان و حتا در همین ایران خودمان نشانداده که بهترین و برترین نيروهاي جوان دانشگاهی جذب نظریه انقلابي کمونیسم گردیدهاند و در زمانی که نیروهای انقلابی چپ در زیر شکنجههای وحشتناک دستگاه دژخیم ساواک پهلوی قرار داشتند و یا در برابر جوخههای اعدام قرار میگرفتند و شجاعانه بر آرمان خود ایستادگی میکردند رهبران فعلی جریان مذهبی تلگرافهای تبریک برای تولد شاهنشاه آریامهر ارسال میکردند و سپاسنامهی شاهنشاهی را امضا میفرمودند.
و اینها در حالی است که نظریهی انقلابی کمونیسم مورد بیشترین هجمهي نیروهای رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد و نه تنها شرایط برابری برای پاسخگویی یا در معرض قضاوت افکار عمومی قرارگرفتن، ندارد که حتا کوچکترین علائم خارجی وجود این نظریه در بخشهای مختلف اجتماع از جمله:کارگری، زنان، دانشجویی وغیره با بیشترین فشار، ممنوعیت و سرکوب رژیم روبرو میشود که البته انتظاری غیر از این هم از حکومتی که پایههايش بر سرکوب، کشتار و دیکتاتوری بنا شده باشد نميرود و جریان کمونیسم انقلابی هرگز منتظر بذل و بخشش آزادی و حقوق اساسی خود از سوی این حکومت نبودهاست بلکه به سلوک پیشگامان نخستین خود از صدر تاریخ تا امروز با پایداری و شجاعت برای احقاق حقوق طبیعی و انسانی خود و همنوعانش مبارزه میکند، چرا که به امکان ایجاد جهانی ديگرگونه و تغییر مناسبات حاکم بر روابط مابین انسان ها ایمان دارد و چنین رفتارهای مضحکی نه تنها در روش و مسیر حرکت جنبش يا کاهش سرعت آن تاثیری نمیگذارد بلکه حتا فعالین جنبش چپ کمونیستی ایران را در پیگیری اصول و مواضع خود راسختر مینماید و ماهیت واقعی رژیم و بازیگردانهای صحنههای تبلیغاتیاش را برای مردم روشنتر مینماید.
در این میان از تمام فعالین بخش های گوناگون جریان چپ ایران اعم ازسوسیالدموکرات، سوسیالیست، مارکسیست ـ لنینیست و کمونیست انتظار میرود با اتحاد هرچه بیشتر بر سر مواضع مشترك اصولی و افشای ماهيت واقعي چنین حرکات مزورانه و ابلهانهی حکومت و دستگاههای تبلیغاتیاش در برابر این بازیهای غیراخلاقی و فرصتطلبانه، سکوت اختیار نکنند و نسبت به آگاهسازی تودههای مردم در برابر چنین روشهایی فعالانه برخورد نمایند. همچنين امید آن میرود که جریانهای منتسب به چپ جهانی، بهویژه چپهای حاکم در کشورهای آمریکای جنوبی بهدور از بازیهای آلودهی سیاسی و با در نظر گرفتن منافع جهانی نیروهای مولد و تحتستم با آگاهی و هوشیاری بیشتری نسبت به حکومت جمهوری اسلامی و دستگاههای تبلیغاتیاش برخورد نمایند و پاسخ مناسبی به چنین توهینها و رفتارهای فرصتطلبانهی حکومت جمهوری اسلامی و عوامل آن نسبت به نظریهي انقلابی چپ کمونیستی بدهند تا بوقچیهای این حکومت ضدمردمی و ضدانقلابی وابسته به روابط کثیف مناسبات سرمایهداری گمان نکنند که اعمال و رفتارشان بدون پاسخ باقي ميماند و هر آنچه که بخواهند میتوانند انجام بدهند یا بگویند.
به امید جهانی دیگر، به امید فردایی بهتر، برای روزی که ما سرانجام کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد.
حتا هم اکنون نیز بعد از سالهای به ظاهر آزاد رفرم سطحی اصلاحات درون حکومتی؛ جنبش کارگران به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میشود و حقوق مصرح قانونی کارگران در قانون کار نیمبند رژیم جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته میشود و فعالان کارگری با تهدیدها، اخراجها، بازداشتها، زندانها و شکنجههای گوناگون روبرو میشوند.
روشنفکران مستقل و نهاد آنها برای مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان ـ کانون نویسندگان ایران ـ مورد هجمههای سنگین قرار میگیرد به شکلی که در چند سال گذشته حتا امکان برگذاری نشست سالیانهی کانون هم وجود نداشته است و هنوز نه تنها خاطرهی قتل عام سیاسی روشنفکران که اوج آن در قتل های سیاسی پاییز سال 77 متبلور شد و پیش از آن به شکلی بسیار گستردهتر و بی سروصداتر صورت گرفته بود، از اذهان عموم مردم ایران پاک نشده بلکه تکلیف همان چهار مورد قتلی را نیز که رژیم جمهوری اسلامی مسئولیت آن را به عهده گرفتهبود، مشخص نشدهاست و وكیل شجاع و آزادیخواه خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای ـ دکتر ناصر زرافشان ـ که خود نیز از فعالان بنام و پایدار جنبش چپ کمونیستی ایران است در زندان به سر میبرد.
آری امروز در پی ژستهای سطحی و روبنایی و در عین حال دروغین و متقلبانهی دولت احمدینژاد نسبت به ادعای عدالتطلبی و محرومیتستیزی و تظاهر به مبارزه با امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا و تلاش برای نزدیکی به دولتهای مستقل دنیا از جمله جریانهای چپ دومکراتیک آمریکای جنوبی آنهم با توجه به مسایلی که در بالا ذکر آن رفت و در عين حال تقویت سرمایه داری دلال غیر مولد داخلي وابسته به بازار و کاهش قدرت خرید مردم و پایین آوردن توان زندگی طبقات متوسط و پایین جامعه و در موازات آن، جنجالطلبی و آشوبگری عمومی در عرصهی امنیت جهانی و تحریک جنگطلبهای راستگرای سرمایهداری به امید ایجاد فضاي حماسی و احساسی برای به دست آوردن فرصت مشابه سرکوب و کشتار یکپارچهی نیروهای آزادیخواه و مستقل داخلی و ایجاد فضای دوقطبی و قراردادن مردم و فعالان سیاسی ـ اجتماعی در وضعیت انجامشدهي میهن ـ دشمن و چشم پوشی از مطالبات بر حق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خودشان و البته در همین حال به باددادن سرمایههای ملی کشور برای جبههسازیهای ساختگی و باجدادن به شرکای ناپایدار اقتصادی مثل چین و روسیه از ترس چربیدن توان حریف مقابل خارجی و ناکام ماندن پروژهي يكسرهكردن وضعیتداخلی آنهم توسط دولتي غیردموکراتیک که در انتخابات ناسالم غیررقابتی به خیمهشبگردانی جریانهای پشت پرده با عنوان شورای نگهبان قانون اساسی که بیشتر نگران منافع جمعي محدود برای مانعتراشی اجرای همین اصول نیمبند مردمی موجود در قانون اساسی غیردموکراتیک فعلی است، به قدرت رسیدهاست؛ رادیو تلویزیون دولتی رژیم جمهوری اسلامی در پی نمایشی مضحک اقدام به پخش دفاعیات شهید بزرگ مبارز خلق های ایران، زنده یاد خسرو گلسرخی میكند و سپس با احمقانهترین روش در حالی که خود چند دقیقه پیش متن دفاعیه را پخش کردهاست مترسک بیهویتی را که در جوامع دانشگاهی نماد حماقت و نادانی است عَلَم میکند تا اندیشهی تاریخی مبارزهی طبقاتی کمونیسم را بهزعم خود نقد کند یا به تمسخر بگیرد و در کمال حماقت اعلام کند که در كمونيسم انسان، گاو، خر و بز در یک جایگاه قرار دارند و ادعا کند که آزاد مردی چون گلسرخی چیزی برای مایه نهادن از اندیشهی خود نداشتهاست و اگر هم پایداری كرده به دلیل استناد به گفتههای مذهبیاش بودهاست و این همه در حالی است که در همین خیمهشببازی مضحک تلویزیونی چند دقیقه قبل از زبان این شهید خلقی بیان شده که من در اين بيدادگاه به عنوان یک مارکسیست ـ لنینيست چنين ميگويم.
سپس از زبان همان مترسك اعلام ميشود که پویان، احمدزاده و دیگر تئوريسينهاي جنبش کمونیستی ایران سواد و دانش چندانی نداشتهاند و بیشتر تحت تاثیر جذبهي احساسی نظریه انقلابی کمونیسم بودهاند، حال آنکه تاریخ در سطح كلان و حتا در همین ایران خودمان نشانداده که بهترین و برترین نيروهاي جوان دانشگاهی جذب نظریه انقلابي کمونیسم گردیدهاند و در زمانی که نیروهای انقلابی چپ در زیر شکنجههای وحشتناک دستگاه دژخیم ساواک پهلوی قرار داشتند و یا در برابر جوخههای اعدام قرار میگرفتند و شجاعانه بر آرمان خود ایستادگی میکردند رهبران فعلی جریان مذهبی تلگرافهای تبریک برای تولد شاهنشاه آریامهر ارسال میکردند و سپاسنامهی شاهنشاهی را امضا میفرمودند.
و اینها در حالی است که نظریهی انقلابی کمونیسم مورد بیشترین هجمهي نیروهای رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد و نه تنها شرایط برابری برای پاسخگویی یا در معرض قضاوت افکار عمومی قرارگرفتن، ندارد که حتا کوچکترین علائم خارجی وجود این نظریه در بخشهای مختلف اجتماع از جمله:کارگری، زنان، دانشجویی وغیره با بیشترین فشار، ممنوعیت و سرکوب رژیم روبرو میشود که البته انتظاری غیر از این هم از حکومتی که پایههايش بر سرکوب، کشتار و دیکتاتوری بنا شده باشد نميرود و جریان کمونیسم انقلابی هرگز منتظر بذل و بخشش آزادی و حقوق اساسی خود از سوی این حکومت نبودهاست بلکه به سلوک پیشگامان نخستین خود از صدر تاریخ تا امروز با پایداری و شجاعت برای احقاق حقوق طبیعی و انسانی خود و همنوعانش مبارزه میکند، چرا که به امکان ایجاد جهانی ديگرگونه و تغییر مناسبات حاکم بر روابط مابین انسان ها ایمان دارد و چنین رفتارهای مضحکی نه تنها در روش و مسیر حرکت جنبش يا کاهش سرعت آن تاثیری نمیگذارد بلکه حتا فعالین جنبش چپ کمونیستی ایران را در پیگیری اصول و مواضع خود راسختر مینماید و ماهیت واقعی رژیم و بازیگردانهای صحنههای تبلیغاتیاش را برای مردم روشنتر مینماید.
در این میان از تمام فعالین بخش های گوناگون جریان چپ ایران اعم ازسوسیالدموکرات، سوسیالیست، مارکسیست ـ لنینیست و کمونیست انتظار میرود با اتحاد هرچه بیشتر بر سر مواضع مشترك اصولی و افشای ماهيت واقعي چنین حرکات مزورانه و ابلهانهی حکومت و دستگاههای تبلیغاتیاش در برابر این بازیهای غیراخلاقی و فرصتطلبانه، سکوت اختیار نکنند و نسبت به آگاهسازی تودههای مردم در برابر چنین روشهایی فعالانه برخورد نمایند. همچنين امید آن میرود که جریانهای منتسب به چپ جهانی، بهویژه چپهای حاکم در کشورهای آمریکای جنوبی بهدور از بازیهای آلودهی سیاسی و با در نظر گرفتن منافع جهانی نیروهای مولد و تحتستم با آگاهی و هوشیاری بیشتری نسبت به حکومت جمهوری اسلامی و دستگاههای تبلیغاتیاش برخورد نمایند و پاسخ مناسبی به چنین توهینها و رفتارهای فرصتطلبانهی حکومت جمهوری اسلامی و عوامل آن نسبت به نظریهي انقلابی چپ کمونیستی بدهند تا بوقچیهای این حکومت ضدمردمی و ضدانقلابی وابسته به روابط کثیف مناسبات سرمایهداری گمان نکنند که اعمال و رفتارشان بدون پاسخ باقي ميماند و هر آنچه که بخواهند میتوانند انجام بدهند یا بگویند.
به امید جهانی دیگر، به امید فردایی بهتر، برای روزی که ما سرانجام کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد.
بهزاد کاظمی _ ایرج باقر زاده _ هاشم ابوالحسینی
دوستان دیگر هم می توانند در صورت تمایل به ما بپیوندند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر